جنایت صبحگاهی در برج ۲۰ طبقه
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۵۸۰۴۷
اختلاف یک میلیارد تومانی مرد دلال زمین و خودرو با مدیر شرکت آرایشی بهداشتی در حالی به جنایت ختم شد که کارآگاهان جنایی وی را دو روز بعد از قتل در حالی که قصد خروج از کشور را داشت، دستگیر کردند.
به گزارش مشرق، ساعت ۵ بعد از ظهر ۲۸ فروردین، مرگ مرد ۴۸ ساله در یک برج به بازپرس محمدجواد شفیعی و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با ورود به محل، آنها با جسد مرد جوان در حالی روبهرو شدند که با ۳۷ ضربه چاقو به قتل رسیده بود. در ورودی خانه سالم اما اتاق خواب بههم ریخته بود که در بررسیهای اولیه این فرضیه مطرح شد وسایلی به سرقت رفته است.
متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را ساعت ۹ صبح همان روز اعلام کردند. باتوجه به وسایل پذیرایی روی میز، این فرضیه که مقتول از سوی میهمانش به قتل رسیده باشد، قوت گرفت. فردی که خبر قتل را به پلیس گزارش کرده بود، در تحقیقات گفت: مقتول، مدیر یکی از شرکتهای بزرگ لوازم بهداشتی آرایشی بود و من کارمندش هستم. او ازدواج نکرده و مجرد بود و بهتنهایی در این خانه زندگی میکرد. بسیار فرد منظم و قانونمندی بود. او همیشه رأس ساعت ۹ صبح به شرکت میآمد اما امروز خبری از او نشد و تلفن همراهش نیز پاسخ نمیداد. باتوجه به اینکه اگر به هر دلیلی تأخیر داشت به ما اطلاع میداد، درنهایت تصمیم گرفتیم به خانهاش بیاییم.
او ادامه داد: به برجی که محل زندگی امیر -مقتول- بود، آمدیم و از سرایدار سراغش را گرفتیم. اما مرد سرایدار هم مدعی بود که خروج امیر را ندیده است؛ فقط گفت که او صبح دو میهمان داشته است. با مشخص شدن این موضوع با کمک سرایدار در را باز کردیم و وارد خانه شدیم که جسدش را دیدیم.
بازگشت به صحنه جنایت
وقتی بازپرس جنایی دستور بازبینی دوربینهای مداربسته برج را صادر کرد، دوربینها نشان میداد که موتورسیکلتی با دو سرنشین مقابل برج توقف کرده و مرد جوانی از موتور پیاده و وارد خانه مقتول شده است.
نیم ساعت بعد از حضور وی، نفر دوم نیز وارد خانه قربانی شده و دقایقی بعد هر دو هراسان از برج خارج شده و سوار بر موتورسیکلت از محل متواری شدند. بعد از رفتن دو مرد جوان، هیچ رفتوآمدی به خانه مقتول صورت نگرفته بود. مشخصات دو مرد بهدست آمد و بررسیها نشان میداد دومین فردی که وارد خانه مقتول شده، بهزاد، یکی از اقوام او بوده است. هویت فرد اول نیز خیلی زود شناسایی شد، او مدتی بود که با امیر کار میکرد و باهم مراودههای مالی داشتند.
باتوجه به اینکه تیم جنایی مشخصات متهمان را در دست داشتند و احتمال میدادند آنها به محل بازگردند، به بررسیهای میدانی در اطراف خانه مقتول پرداختند.
همانطور که تیم جنایی احتمال میداد، بهزاد، دومین فردی که وارد برج شده بود، در همان حوالی با حالتی آشفته و پریشان دیده و بلافاصله مرد جوان بازداشت شد.
وی در تحقیقات گفت: امیر با شهرام اختلاف مالی داشت و شهرام روز حادثه برای صحبت درباره اختلاف مالی به خانهاش رفت. او از من خواست بیرون برج منتظرش بمانم. بعد از نیم ساعت با من تماس گرفت و خواست به خانه امیر بروم. به محض ورود با جسد امیر مواجه شدم و شهرام گفت که ناخواسته دست به قتل زده است. من حتی شاهد این جنایت هم نبودم، بعد هم باهم فرار کردیم. ساعاتی بعد به محل برگشتم تا سر و گوشی آب بدهم و ببینم چه شده و جسد پیدا شده و راز این قتل برملا شده است یا نه که مأموران مرا دستگیر کردند.
از شهرام خبری ندارم و نمیدانم به کجا رفته است، اما میدانم که وسایل شخصیاش را برداشته و متواری شده است.
دستگیری ۴۸ ساعت بعد از قتل
با شناسایی قاتل، تیم جنایی راهی خانه او شدند اما همانطور که انتظار میرفت، مرد جوان متواری شده بود. تحقیقات برای دستگیری او ادامه یافت تا اینکه رد او در یکی از شهرستانهای شمالی کشور بهدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پس از هماهنگیهای قضایی راهی شهرستان مورد نظر شده و ساعت سه بامداد ۳۰ فروردین قاتل را دستگیر کردند.
متهم جوان در تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
جنایت ناخواسته
شهرام، متهم اصلی قتل مدیر شرکت لوازم بهداشتی آرایشی است که ۴۸ ساعت بعد از فرارش در خانهای ویلایی در شهرهای شمالی بازداشت شده است.
چطور با مقتول آشنا شدی؟
یکی از اقوام مقتول به نام بهزاد با من دوست بود و مرا یک سال قبل به امیر معرفی کرد.
شغل تو چه بود؟
دلالی و واسطهگری. با امیر زمینی را شریکی در شمال خریداری کردیم. از طرفی امیر سه خودروی کوییک داشت که آنها را برایش فروختم. واسطهگری فروش وسایل آرایشی و بهداشتی شرکتش را نیز به عهده داشتم.
اختلافت با امیر سر چه بود؟
سر فروش خودروها و لوازم آرایشی و بهداشتی، امیر حدود یک میلیارد تومان از من طلب داشت و این اختلاف هر روز بیشتر از روز قبل میشد.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به همراه بهزاد راهی خانه مقتول شدیم. داشتیم باهم صحبت میکردیم که کار به مشاجره و بعد هم دعوا تبدیل شد. عصبانی شدم و با چاقویی که روی میز بود، به او ضربه زدم. به خودم که آمدم، امیر را خونین روی زمین دیدم.
بهزاد در صحنه حضور نداشت؟
امیر از بهزاد دلخوشی نداشت. میگفت، شهرام را تو به من معرفی کردهای و باعث دردسر شده است. به همین دلیل از بهزاد خواستم که پایین منتظر بماند. نیم ساعت بعد که مرتکب قتل شدم، به او زنگ زدم و خواستم بیاید بالا.
چرا اتاق بههم ریخته بود؟
دنبال یکسری اسناد و مدارک بودم که آنها را برداشتم.
میخواستی کجا بروی؟
شوکه بودم اما با خودم فکر کردم که بهترین کار خروج از کشور است. نمیدانستم به کدام کشور میروم فقط میخواستم بروم اما دستگیر شدم.
منبع: روزنامه ایرانمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز عملیات وعده صادق قیمت قتل قاتل برج اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت خانه مقتول تیم جنایی وارد خانه مرد جوان ساعت بعد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۵۸۰۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد!
۲۶ فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: روزنامه ایران